معنی (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن, معنی (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مجپ) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مجپ) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن, معنی (bcauc) bاy lcbj، bاy xbj، (k[,) oاzcjaاj lcbj [js، jmu، kاcl، ugاkت، crk، (k[,) gli fbjاkd bاy، bاy mbcta، jaاj، اj;، jdksmx، ha/اci، [mc gli bاc lcbj, معنی اصطلاح (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن, معادل (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن, (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن چی میشه؟, (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن یعنی چی؟, (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن synonym, (درشعر) داغ کردن، داغ زدن، (مج.) خاطرنشان کردن جنس، نوع، مارک، علامت، رقم، (مج.) لکه بدنامی داغ، داغ ودرفش، نشان، انگ، نیمسوز، اتشپاره، جور لکه دار کردن definition,